خط قرمز تند

ساخت وبلاگ

کلا آدم معمولی طوری هستم . جوری نیست که مثلا بگم فلام عادتو دارم و فلان کارا رو همیشه میکنم و ...
ولی ؛
خیییلی ناراحت میشم وقتی کسی درباره پدر و مادرش بد صحبت میکنه . بدون استثنا هم بهش میگم نگو اینا رو
مورد آخر :
تا اونجایی که فهمیدم خیلی خوب گوش میدم انگار. داستان عاشقانه نصف دوستامو شیدم.دعواهای تو خونشون.بد بختیاشون و غیره.اون روز دیدم دوستم پکره و کلی ناراحت . بهش گفتم آقا معلومه تو فکریا.چی شده ، بگو خودتو خالی کن. بعد یه ده دیقه ای گفت که آررهه ، تو خونه بابام و مامانم گیر دادن بهم سر یه موضوعی و الکی دعوا کردم با جفتشون قبل اومدن دانشگاه.(از حق نگذریم واقعا هم چیز بیخود و الکی ای بود )
من بهش گفتم این قضیه یه نکته مثبت داره و اونم اینه که بعد از اینکه دعوا کردی باهاشون ناراحتی ! ینی از این شرایط راضی نیستی و پشیمونی!گفتم این نشونه ی خوبیه و از این حرفا
همچنین دلداریش دارم که درست میشه و از این مسائل همه جا پیش میاد و ما جوونا همه همینجوری بی اعصابیم و خانواده هم درک میکنن
ولی وقتی گفت نه ، این بابای من ...عه دیگه طرفشو نگرفتم !

خودم خیلی اوقات بد اخلاقی و بی ادبی میکنما ... ولی پدر و مادرم برای مندوتا امامزاده ان که هر جایی برم بهشون افتخار میکنم
همین

نا معلوم...
ما را در سایت نا معلوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broozmarregihayam7 بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 9:36