برای انتخابات

ساخت وبلاگ
نه حامی کسی ام و نه از کسی طرفداری کردم. توی هیچ ستادی هم نرفتم. نه اینکه در حالت عادی نخوام ولی این شرایط خیلی برای من یکی متعفن تر از اینه که بخوام قاطی این مدل کارا بشم.(#سوسول#بی_دغدغه!!) حالم خراب میشه وقتی میبینم هر کی طرافدار یکی میشه تمام قد ازش دفاع میکنه و هر کی مقابلش باشه رو تمام قد، رد ! آخه انصافمون کجا میره ؟ ینی واقعا صفر و یکی باید ببینیم ؟؟ و حالم خراب تر میشه وقتی میبینم از همه ی احساسات ما جوونا سوء استفاده میشه و خودمونم خیلی بدمون نمیاد وارد این بازی بشیم. شدیم یه عده آدم افسرده، پس تا جلوی یه ستادی آهنگ شاد میذارن میپریم جلو ستاده دست و جیغ و هورااا !!! شدیم یه عده آدم منزوی، پس تا یه فرصتی پیش میاد میخوایم خودمونو نشون بدیم و به بد ترین روش ممکن میریم خودمونو رنگی میکنیم و میچسبونیم به یه آدم و یه تیمی که اصلا نمیشناسیمشون!!! شدیم یه عده آدم با کلی آرزو، که چراغ هر غول چراغ جادویی که میگه آرزوهای بیشتریو برآورده میکنم، دستمال میکشیم. شدیم بازیچه، چون هم خودمون خواستیم و هم گذاشتیم بقیه بتونن بازیمون بدن. ما شدیم بازیچه، زندگیمون شد بازیچه، فکرمون شد بازیچه، دینمون شد بازیچه، دنیا و آخرتمون هم شد بازیچه! اما این انتخاباتم تموم میشه و مثه همیشه خیلی چیزا فراموش.
 خدا آخر عاقبتمونو به خیر کنه...
نا معلوم...
ما را در سایت نا معلوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : broozmarregihayam7 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 5:06