نا معلوم

متن مرتبط با «دلهره» در سایت نا معلوم نوشته شده است

کارگاه، پس از دلهره!

  • کلا وضعیت اینجوریه که تو این خراب شده یا دلهره و ترس و استرس و نا امیدی داری؛ یا مُردی! نیم ساعت پیش بود؛ داشتم به مرتضی میگفتم شهر بغلی رو دیروز حمله شیمیایی کردن، دیگه تو همین هفته نوبت مدارس ما هم میرسه. به یه روز هم نکشید، خبر آوردن! داستان اینجوریه که طرف خیلی قشنگ صبح بلند میشه صبحونه رو میخوره. میره به یسری مدرسه تو شهر حمله میکنه. بعد راه میوفته میره شهر بعدی. یسری حروم لقمه بی‌خاصیت هم تو تلوزیون نشون میده که آره، باد معده است. شوخی بچه ها با همه. مردم الکی میگن، اصلا همش دروغه. حالا این حرفا برا این مدته. تاریخ مصرفش که بگذره، میریم مرحله بعدی که کار ایسراعیله. تقصیر معترضینه. فلانی گفته بگیرین پدرشونو در بیارین و از این صحبتا. بعدش... بعدش دوتا سناریو محتمله: یا یه بدبخت بیچاره سارقی چیزی رو میگیرن نشونش میدن تو تلوزیون که میگه منو گول زده بودن دشمنا و از این ک*شرا. یا... یک در هزار طرف واقعی رو میگیرن و مجبورش میکنن همون حرفا رو بلغور کنه. - نمیدونم درباره این فیلم عنکبوت نوشته بودم یا نه. حتما نوشته بودم. من هم نسخه خارجیشو دیدم، هم داخلی. یعدم که خب یکم درباره سعید حنایی خوندم و اینا. طرف از روی تعصب، تو یه جامعه خر تر از خودش که خیلیاشون کارشو تایید میکردن، میزده طرفو میکشته به اسم خدا و پیغمبر. بنظرم در بهترین و مثبت‌ترین و عادی‌ترین و ساده ترین حالت ممکن، ته ته این قضایا آخر سر ختم میشه به یه سعید حنایی دیگه که بخاطر امام و انقلاب و آرمانها و فلان و بیسار و بیحجابی و هزار تا چیز دیگه این کارا رو میکنه. به این امید که دخترا قدر انقلاب(مون) رو بیشتر بدونن و بچسبن به حجابشون و اینا. الان خب واقعا دوره درس نخوندن دخترا و اینا گذشته، کسی اینو نمیخواد که. ولی هستن , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها